چرا یوگا را دوست دارم؟ (قسمت دوم)

قسمت دوم

نویسنده:  نجمه دل‌زنده‌روی (مربی بین المللی و فدراسیونی یوگا)

دانش یوگا هزاران سال پیش بر نیاز انسان‌ امروزی آگاه بود! بر این اساس، برنامه‌ی ساده و منظمی را در اختیار مردم در عصرهای گوناگون قرار داد تا میل و تلاش برای دست‌یابی به جاودانگی و آرامش را در آن‌ها ارضا نماید. این برنامه نه‌ تنها تضمین کننده‌ی پویایی به جهت خوشبختی انسان‌ها است؛ بلکه وی (انسان) بواسطه‌ی آن، شاهد رشد و تغییر روزانه‌ی خود بوده و درک و بینش‌اش از زندگی نیز عمیق‌تر و با معناتر خواهد شد.
در این راستا، اشاره‌ای به بعضی روش‌های این برنامه شامل (آسانا) حرکت پویا و صحیح، (پرانایاما) تنفس درست، (مدیتیشن) فکرکردن درست، (شاواسانا) رها شدن، (وجیترین) سلامت خواری خواهد شد.

پرانایاما (تنفس صحیح)

پرانا در زبان سانسکریت به معنی «نفس، حیات، قدرت و نیرو، زندگی و روح زندگی» معنا شده است. در دانش یوگا، تنفس از جایگاه خاصی برخوردار است چرا که سلامت جسم و ذهن در گرو خوب نفس کشیدن است. در واقع حرکت پرانا در ناحیه قفسه سینه است و ضمن فعالیت درست شش‌ها و ریه‌ها، موجب تنفس بهتر می‌گردد.

برهمین اساس، هر نفس طبیعی و غیر ارادی ما مجموعه از چهار قسمت می‌باشد:

دَم (هوای وارد شده از طریق ریه ها به بدن)

توقف کوتاه دم (حبس دم)توقف کوتاه دم (حبس دم)

بازدم ( هوای خارج شده از ریه ها)

توقف کوتاه بازدم (حبس بازدم)

برای روشن شدن جایگاه با ارزش تنفس قصد دارم داستان کهنی از هند را در این رابطه عنوان کنم:

«روزی در بین تمامی اعضا و ساختار بدن نزاعی بر سر پادشاهی بدن سر می‌گیرد و هر کدام از آن‌ها ادعا می‌کنند که وجودشان آن‌قدر مهم است که تضمین کننده‌ی حیات  بقیه است. دعوا بالا می‌گیرد؛ تا جایی که تصمیم می‌گیرند حَکَمی دانا بین آن‌ها قضاوت کند. طبق نظر وی قرار بر این می‌شود تا هر کدام از اجزا و ساختاری که به فعالیت بدن کمک می‌کند، به مدت یک‌روز بدن را ترک کنند تا بدین‌وسیله معلوم گردد کدامیک وجود ضروری‌تری دارند. در ابتدا «مغز» که بیشترین ادعا را داشت؛ بدن را ترک می‌کند و قلب جایگزین او شده و به حیات بدن ادامه می‌دهد. بر همین اساس، هر روز یکی از آن‌ها از بدن حذف شده و عضو یا عاملی دیگر قادر می‌شود تا بدن را زنده نگه دارد. در پایان تنها «نفس» باقی می‌ماند که از ابتدا بی‌ادعا بود. بنابراین نفس بدن را ترک می‌کند و دقیقه‌ای نگذشته، همه‌ی اعضا درخواست بازگشت‌اش را دارند. این نفسِ بی‌صدا که هر چند ثانیه‌ها در بدن ما در حال رفت و برگشت است؛ بزرگ‌ترین رابط بین ذهن و بدن را دارد و همچنین تضمین کننده‌ی سلامت همه اعضای بدن از جمله عصب‌ها نیز می‌باشد. در حقیقت دریافت انرژی از طریق تنفس در بقا سایر اعضای بدن نیز نقش دارند و عملیات تنفس، بزرگترین لطف پروردگار است.

حال که به اهمیت تنفس در حیات بدن تاکید شد، تمرین ساده تنفسی را برای شما عزیزان شرح می‌دهم:

ابتدا محیطی آرام و عاری از گرد و خاک و وزش باد را انتخاب کنید. بر روی زمین و یا صندلی نشسته و پشت خود را به دیوار یا تکیه‌گاهی صاف و مسطح قرار دهید؛ به‌طوری که ستون فقرات شکل طبیعی و ایستای خود را حفظ کنند. سپس چشم‌ها را به آرامی  ببندید و ناحیه شانه، گردن و صورت را شُل کنید و بعد از آن کل بدن را از حالت انقباض (فشار) خارج سازید.  توجه ذهن را به ده نفس طبیعی خود ببرید (منظور نفس بدون کنترل و غیر ارادی است). در اینجا می‌توانید برای هر دم و بازدم خود، در ذهن یک شماره در نظر بگیرید. نفس یک (توجه به دم و بازدم)،  نفس دو (توجه به دم و بازدم) و به این ترتیب، ده تنفس را شمارش نمایید. حال شاهد خواهید بود که نسبت به قبل کمی نفس‌های روان و عمیق‌تری را خواهید داشت. در اینجا بخش دوم تمرین را شروع کنید. حال به‌جای شمارش اعداد در ذهن از این کلمات استفاده کنید:

با ورود هر نفس به درون بدن با صدای ذهن خود بگویید: «من توجه می‌کنم به نفسی که اکنون وارد بدنم می‌شود» و با خروج نفس از بدن: «من توجه می‌کنم به نفسی که اکنون از بدنم خارج می‌شود».

این تمرین را می‌توانید با توجه به لزوم آرامش بدن، بین هفت تا سی دقیقه، تا جایی که قادر به نگه داشتن توجه ذهن بر روی ورود و خروج نفس به بدن هستید، ادامه دهید. برای اتمام تمرین، گفتمان هدفمند ذهن بر نفس را رها کنید و با ذهنی ساکت، به تمرین (نفس طبیعی و غیر ارادی) خود ادامه دهید. این‌بار شاهد خواهید بود که چقدر روان‌تر، عمیق‌تر و رهاتر از شروع تمرین، نفس می‌کشید و از جمله نشانه‌ی آن لبخند ناخودآگاه و زیبایی است که بدن و ذهن به پاس تشکر و رضایت درون به شما هدیه می‌کنند.

نویسنده:  نجمه دل‌زنده‌روی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × دو =